استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود صد و هشتاد و هفت هزارهزار و پانصدو دو كیلومتر مربع، در جنوب شرقی ایران واقع شده است.
این استان پهناور در سمت شرق با كشور پاكستان نهصد كیلومتر و با كشور افغانستان سیصد كیلومتر مرز مشترك دارد؛ در قسمت جنوب با دریای عمان به طول تقریبی دویست و هفتاد كیلومتر مرز آبی دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول صد و نود كیلومتر و در قسمت غرب با استان كرمان به طول پانصد و هشتاد كیلومتر و با استان هرمزگان به طول صد و شصت و پنج كیلومتر همجوار است.
استان سیستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترین استانهای كشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. این استان از دو ناحیه سیستان و بلوچستان تشكیل یافته است كه از لحاظ طبیعی با یكدیگر كاملاً متفاوتند.
ناحیه سیستان هشت هزار و صد و هفده كیلومتر مربع، در قسمت شمالی این استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودی است كه از آبرفتهای دلتای قدیمی و فعلی رود هیرمند تشكیل شده است. ناحیه بلوچستان به مساحت صدو هفتاد و نه هزار و سیصد و هشتاد و پنج كیلومتر مربع منطقه وسیع كوهستانی است كه حد شمالی آن كویر لوت و حد جنوبی آن دریای عمان است.
مرزهای طولانی آبی و خشكی استان با كشورهای افغانستان، پاكستان و كشورهای حوزه خلیج فارس، موقعیت ویژهای را به آن بخشیده و سبب ایجاد شرایطی خاص شده است. چندگانگی و تنوع مذهبی، گویشهای مختلف و نمود تعلقات قومی و قبیلهای از دیگر ویژگیهای اجتماعی این استان است. بر اساس آخرین تقسیمات كشوری استان سیستان و بلوچستان سال هزار و سیصد و هفتاد و پنج دارای هفت شهرستان، بیست و نه بخش، شانزده شهر، نود و دو دهستان و شش هزار و سی و هشت آبادی دارای سكنه بوده است. شهرستانهای آن عبارتند از: ایرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نیك شهر.
در مطالعات زمینشناسی، منطقه شرق ایران را معمولاً به عنوان یك واحد مستقل بررسی میكنند. این منطقه در اواخر دوران سوم زمینشناسی در اثر جنبشهای كوهزایی از دریا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهكی از نوع دریایی و سپس رسوباتی با مواد نسبتاً درشت و نرمروی هم انباشته شده است. قسمت جنوبی استان (مكران) یكی از مناطق در حال فرونشستن تدریجی است و دلیل آن نیز ضخامت زیاد رسوبات رس ماسهای دوران سوم است كه عمق آن به بیش از یك كیلومتر میرسد. بر همین اساس پوسته اقیانوس هند با شیب بسیار تندی در زیر این منطقه به داخل زمین فرو میرود كه یكی از علتهای بوجود آمدن گل فشانها و چشمههای آب معدنی فراوان در این منطقه است.
ارتفاعات استان سیستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمینشناسی تعلق دارد و سنگهای آن اغلب آهكی و گچی است. به عقیده زمینشناسان، بعضی كوههای این استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوایل دوران چهارم تعلق دارند. ارتفاعات سیستان و بلوچستان، جزو رشته كوههای مركزی ایران و شامل ناهمواریهای شرق چاله لوت و ارتفاعات دیواره شرقی و جنوبی چاله جازموریان است. این ارتفاعات در همه جا پیوسته نیستند، به طوری كه حوضههای پستی در فواصل این ارتفاعات پدید آمدهاند. پهنای كوهستانها از شمال به جنوب افزایش مییابد و در فاصله ایرانشهر- كوهك به بیشترین حد خود میرسد. این ناهمواریها مشتمل بر كوههای سیستان و كوههای بلوچستان است.
منطقه سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی، از یك طرف تحت تأثیر جریانهای جوی متعدد مانند: جریان بادی شبه قاره هند و به تبع آن بارانهای موسمی اقیانوس هند است و از طرف دیگر تحت تأثیر فشار زیاد عرضهای متوسط قرار دارد كه گرمای شدید مهمترین پدیده مشهود اقلیمی آن است. در وضعیت هواشناسی این منطقه بادهای شدید موسمی، طوفان شن، رگبارهای سیلآسا، رطوبت زیاد و مه صبحگاهی پدیدهای قابل توجه است. این استان تابستانهای گرم و طولانی و زمستانهای كوتاه دارد.
از آنجا كه حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتیگراد میرسد، رویش گیاه در اراضی آبی تقریباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگی در زمستان صورت میگیرد. این ناحیه دو فصل متمایز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنك در ماههای آذر، دی و بهمن و تابستان گرم در بقیه فصلهای سال دارد. در تمام شهرهای استان حداكثر دمای سالانه، بالای چهل درجه سانتیگراد گزارش شده است. این مقدار در ماه تیر، در ایرانشهر به پنجاه و یك درجه بالای صفر میرسد. كمترین حد دمای استان در ماههای آذر و دی ثبت شده است. میانگین حداقل دمای سردترین ماه سال بین حدود دوازده تا سیزده درجه سانتیگراد متغیر است. سردترین شهر استان، زاهدان و گرمترین شهر آن ایرانشهر است.
اختلاف و نوسان دمای بین زمستان و تابستان و حتی در یك شبانهروز بسیار بالا است، ولی حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه میرسد نواحی ساحلی دریای عمان به علت رطوبت ناشی از مجاورت با دریا، تا حدودی از این امر مستثنی است و آب و هوای گرم آن با رطوبت بیشتری همراه است. به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهای موسمی، میزان تبخیر در این استان زیاد است و به طور متوسط چهار میلیمتر در روز گزارش شده است بارندگی عمدتاً در ماههای زمستان صورت میگیرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در این ناحیه اثری از باران مشاهده نمیشود. میزان بارندگی از طرف شرق به غرب استان افزایش مییابد.
متوسط سالیانه بارندگی آن حدود هفتاد میلیمتر و بسیار نامنظم است. بیشترین نزولات جوی، در شهرستانهای خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بیست میلیمتر است. كمترین مقدار بارندگی در شهرستان زابل روی میدهد و متوسط سالانه آن پنجاه و یك میلیمتر است میزان متوسط رطوبت نسبی در سواحل دریای عمان، حدود هفتاد تا هشتاد درصد در دی ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبی كاهش مییابد، ولی كرانههای غربی بلوچستان به علت نزدیكی به اقیانوس هند در تابستان نیز رطوبت نسبتاً بالایی دارد.
سیستان امروزی قسمت شمالی استان را دربرمیگیرد. در اوستا، سیستان یازدهمین سرزمینی است كه «اهورامزدا» آفریده است. همچنین زادگاه رستم دستان قهرمان حماسی شاهنامه است. مورخین بنای سیستان را به گرشاسب- یكی از نوادگان كیومرث- نسبت دادهاند. این ناحیه به دلایل موقعیت خاص استراتژیكی و جغرافیایی در تمام دورههای تاریخی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. سیستان در زمان هخامنشیان، منطقهای آباد بود. این امر در كتیبههای بیستون و تخت جمشید كه سیستان را یكی از ممالك شرقی داریوش ذكر كردهاند، منعكس شده است.
نام سیستان، از نام اقوام آریایی «سكا» اخذ شده است. سكاها در حدود سال صد و بیست و هشت پیش از میلاد، سیستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار یافتهاند. نام قدیمی سیستان «زرنگا» یا «زرنگ» بود. پس از مهاجرت «سكاها» به طرف جنوب، در زمان فرهاد دوم اشكانی گروهی از آنان در زرنگ مستقر شدند. از این زمان به بعد زرنگ، به نام آنان سكستان نام گرفت. شهر زرنگ فعلاً جزء افغانستان است و در محل آن روستای كوچكی به نام «نادعلی» قرار دارد. در نزدیكی آن روستا، تل بزرگی است و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابههای ارك زرنگ و قلعه و باروی آن دیده میشود. لفظ زرنگ، قدیمیترین نام سیستان و زاولستان است كه در كتیبه داریوش، زرنگا آمده است.
به عقیده محققین «زرنگ» و «زریه» كه در زبان اوستایی به نام دریاست و «دریه» در لغت هخامنشی و «زریا» در پهلوی و «دریا» به زبان امروزی همه یك مفهوم دارند و مراد از آنها دریای «زره» یا «هامون» است. مؤلف كتاب «حدود العالم» نیز «زرنگ» را مركز سیستان دانسته است. نیمروز، نام دیگر سیستان است و به معنی جنوب است. بنای بیشتر شهرهای سیستان را به پهلوانان اسطورهای ایران چون زال، سام و رستم نسبت میدهند. زمانی كه سیستان به دست اردشیر بابكان فتح شد، جزو متعلقات دولت ساسانی به شمار میآمد. در سال بیست و سه هجری قمری، مسلمانان عرب این سرزمین را فتح كردند، ولی در اثر نافرمانی مردم این ناحیه شورشهای متعددی بروز كرد. سرانجام در زمان معاویه، مردم این خطه به اطاعت كامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان كه فاتح سیستان بود، به حكومت آنجا منصوب شد.
اولین فرمانروای معروف ایرانی این سرزمین بعد از اسلام «یعقوب لیث صفاری» بود كه از رودخانه سند تا شطالعرب را تحت فرمان داشت. عمرولیث- برادر وی- نتوانست این موقعیت مهم را حفظ كند و سرانجام به دست اسماعیل سامانی در بغداد به قتل رسید. با وجود این، سیستان تا چندین قرن تحت سلطه امرای صفاری باقی ماند وطاهر از نوادگان عمر و تا دویست و نود و پنج هجری قمری ایالت فارس و كرمان و سیستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفاری روی به ضعف گذاشت بعد از صفاریان، سامانیان، غزنویان و سلجوقیان نیز هر یك مدتی در این سرزمین فرمان راندند. در زمان مغولان و تیموریان، خرابیهای زیادی در سیستان به وجود آمد كه به از بین رفتن سدها، كانالها و مناطق آباد سیستان منجر شد.
در سال ششصد و ده هجری قمری، جلالالدین خوارزمشاه از هندوستان وارد سیستان شد و به منظور مبارزه با مغولها به گردآوری و تجهیز سپاه پرداخت. چنگیزخان، جغتای را اعزام كرد تا ضمن تصرف هرات مانع پیوستن لشكریان تازه نفس به لشكریان جلالالدین شود. سرانجام سلطان جلالالدین از جغتای شكست خورد و سردار مغول با بیرحمی هر چه تمام به قتل و غارت و ویرانگری در این سرزمین پرداخت. در سال نهصد و چهارده هجری قمری، شاه اسماعیل صفوی سیستان را تصرف كرد. پس از شاه اسماعیل- در زمان حكومت نادرشاه- اختلافهای داخلی سبب خرابیهای زیادی در این سرزمین شدسرانجام سپاهیان ایران در هزار و هشتصد و شصت و پنج میلادی، سیستان را از دست امرای سركش پس گرفتند و دو سال بعد این سرزمین تحت حكومت امیر منصوب دولت مركزی ایران قرار گرفت.
در سالهای بعد نیز این منطقه دستخوش حوادث و وقایع زیادی شد كشمكشهای افغانستان با ایران بر سر ادعاهای آن كشور نسبت به سیستان منجر به دخالت بریتانیا به عنوان حكمیت گردید. كمیسیون تشكیل شده توسط بریتانیا، سیستان را در امتداد خطی از بند سیستان بر هیرمند به طرف كوه ملك سیاه در غرب گودزره، بین ایران و افغانستان تقسیم نمود. با این كار، قسمتی كه اروپائیان عنوان «سیستان خاص» به آن دادهاند (در مقابل «سیستان خارجی» كه به افغانستان واگذار شد) به ایران تعلق گرفت طی دهههای اخیر منطقه سیستان با توسعه زیربناها و استقرار برخی از صنایع و رشد مناسب فضای شهری و روستایی، نسبت به گذشته آبادانی فراوانی یافته است.
سرزمینی كه اكنون بلوچستان نام دارد، به اسم «مكا» «مكه» مشهور بود كه یونانیها آن را «گدروزیا» نامیدند. در زمان قدیم در سرزمین بلوچستان باتلاق بسیار وجود داشت و «اراینا» یا «ایرینا» در زبان سانسكریت به معنی باتلاق است و برخی معتقدند از تركیب این كلمه با كلمه «مكا» كلمهای پدید آمد كه به مرور زمان به «مكران»(سرزمین باتلاقها) تبدیل شد.
كلمه بلوچستان نیز از زمانی به این سرزمین اطلاق شد كه بلوچها در آن سكونت كردند.در فرهنگ معین درباره قوم بلوچ آمده است:«قومی ایرانی، صحرانشین و دلیر ساكن بلوچستان، طوایف خارجی كمتر در آن ناحیه نفوذ كرده و ایشان در برابر بیگانگان مقاومت نمودهاند. آنان لهجه خاصی دارند كه به بلوچی معروف است در تپههای بلوچستان آثاری به دست آمده است كه تاریخ این سرزمین را به سه هزار سال پیش از میلاد میرساند. آنچه مسلم است، كورش هنگام لشكركشی به هند، مكران را نیز تصرف كرد.
فردوسی در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است یكی از وقایع مهم بلوچستان، عبور اسكندر مقدونی از این سرزمین در هنگام بازگشت از هندوستان است كه در جریان آن در اثر وجود ریگهای روان، بیابانهای خشك و بیآب و سرسختی مردمان این سرزمین، اكثر قوای خویش را از دست داد در زمان خلافت خلیفه دوم، این سرزمین به وسیله عربها فتح و یكی از سرداران عرب به عنوان حاكم آن منصوب شد، ولی در اثر مخالفتها و جنگهای مردم بلوچستان با وی، سرانجام این سرزمین را ترك كرد در سال سیصد و چهار هجری قمری، سرزمین بلوچستان به وسیله دیلمیان فتح گردید.
در زمان حكومت سلجوقیان در كرمان، منطقه بلوچستان نیز توسط آنها اشغال و تابع كرمان شد بعد از حكومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ایران بود، اما حكومت مركزی تسلط كاملی بر آن نداشت. محمدشاه قاجار ایرانشهر را تصرف كرد و پس از آن تمامی نواحی ساحلی بلوچستان به مرور زیر سلطه حكومت مركزی ایران قرار گرفت.
شهر زاهدان كه امروز مركز سیستان و بلوچستان است، سابقه چندانی ندارد. در اوایل پادشاهی فتحعلی شاه قاجار، در زاهدان چاه آبی بود كه راهزنان پس از حمله به كاروانها و چپاول دارایی آنان، ساعتی یا شبی را در آنجا سپری میكردند.
پیرامون این چاه جنگلهای انبوهی از درختان تاغ و گز بود كه اكنون اثری از آن نیست. در سال هزار و سی صد و پانزده هجری قمری یكی از ساكنان آن محل، كاریزی در آنجا حفر كرد و آبادی كوچكی به وجود آمد كه «دزدآب» نام گرفت چهار سال بعد، متخصصان بلژیكی كه در استخدام دولت ایران بودند، جهت دایر كردن گمرك خانه به دزدآب آمدند.
از این زمان، به تدریج بر وسعت و جمعیت دزدآب افزوده شد. از سال هزاروسیصد و چهارده شمسی دزدآب به زاهدان تغییر نام یافت اولین نشانههای شهرنشینی با احداث خط آهن از كویته پاكستان به زاهدان پدیدار شد و با توسعههای بعدی، زاهدان امروزی به مركز استان تبدیل شد. زاهدان شهر جدید الاحداثی است كه بر سر راه كرمان به مشهد، كرمان به چابهار و نزدیك مرز پاكستان و افغانستان واقع شده است.
جاذبههای ديدنی
- قلعه سام
- قلعه تیمور
- كاروانسرای رباط شورگز
- کوه ملک سیاه
- کوههای بسیستان
- رودخانه سیانجان (تلخ آب)
- دشت سیستان
- دشت لوت
- دریاچه سه دریا
- مسجد شاه علی
- زیارتگاه ملك سیاه__________________
این شهر در قسمت مركزی بلوچستان در فاصله سیصد و شصت و پنج كیلومتری زاهدان واقع شده است. ایرانشهر یكی از شهرهای قدیمی ایران است كه قبلاً فهره یا فهرج نامیده میشد. در «اوستا» از این شهر به نام «پهله» یا «پهره» نام برده شده است. معرب این دو كلمه فهره به معنای شهر بزرگ است كه نشان میدهد این مكان در قدیم مركزیت داشته و یكی از بزرگترین شهرهای بلوچستان و ایران بوده است.
به همین جهت آن را همواره با پسوند شهر ذكر كردهاند ایرانشهر در زمان حمله اسكندر، منطقهای آباد و سرسبز بود و مورخین ایرانی نوشتهاند كه اگر آب و علف و خرمای پهرگ به داد قشون اسكندر نرسیده بود، حتی كسی زنده باقی نمیماند. در زمان ناصرالدین شاه قاجار، والی بلوچستان به دلیل آب و هوای خوب این منطقه قلعههایی در آن ایجاد كرد. ایرانشهر با توجه به قدمت تاریخی و گسترش تدریجی به نمونهای از شهر معاصر تبدیل شده است.
جاذبههای ديدنی
- قلعه ایرانشهر
- قلعه بمپور
- قلعه سرباز
- کوه بزمان
- کوههای بلوچستان
- دره سرسبز
- رودخانه بمپور
- رودخانه کارواندار
- رودخانه رایج
- چشمه هودیان
- چشمه کنتی
- چشمه پوزه باغ
- چشمه تنگ
- چشمه مکسان
- چشمه تشت
- چشمه جمشید
- چشمه اسپیدز
- چشمه پاک
- چشمه بزمان 1
- چشمه بزمان 2
- چشمه کتوکان
- روستای چانف
- ناحیه بمپور
- هامون جازموریان
- منطقه حفاظت شده بزمان
__________________
چابهار جنوبیترین شهر استان است كه در فاصله هفتصد و شصت و یك كیلومتری زاهدان قرار دارد. این شهر در زمانهای قدیم «بندر تیس» نام داشت كه در حال حاضر خرابههای آن در نه كیلومتری چابهار امروزی به جا مانده است. بندر تیس در آن ایام اهمیت و اعتبار فراوان داشت و یكی از مراكز مهم تجاری كرانههای دریای عمان بود.
بندر چابهار در گذشتههای دور در تجارت خارجی ایران اهمیت وافری داشت، ولی در قرن گذشته در اثر كمتوجهی از رونق آن كاسته شد. در سالهای پس از انقلاب اسلامی به علل مختلف از جمله شرایط جنگی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. بندر امروزی چابهار اهمیت سوقالجیشی دارد و در حال حاضر یكی از مناطق آزاد تجاری كشور محسوب میشود.
جاذبههای ديدنی
- رودخانه باهوكلات
- روستای تیس
- منطقه حفاظتشده باهوكلات (گاندو)
__________________
خاش امروزی در نزدیكی شهر قدیمی خاش قرار دارد كه تاریخ پیدایش آن به پیش از حكومت نادر میرسد. این شهر تا قبل از نادرشاه به علت ناامنی و آمد و شد راهزنان و یاغیان، چندان اعتبار نداشت. نادرشاه ضمن سركوب راهزنان، این منطقه را امن كرد و «میربای خان» را به حكومت آنجا فرستاد. میربای خان در میان آبادی قلعهای ساخت و در عمران و آبادانی خاش كوششها كرد.
پس از كشته شدن نادرشاه، انگلیسیها موقع را مغتنم شمرده و به منطقه خاش وارد شدند و بناهایی در آنجا ایجاد كردند. در همین زمان سردار «ایدوخان» رئیس «طایفه ریگی» بر آنجا تسلط پیدا كرد و قلعههای دیگری به نامهای حیدرآباد و ناصری بنا كرد. بدین ترتیب، خاش رو به توسعه و آبادانی گذاشت و از شكل یك روستا خارج شد و آرام آرام سیمای شهری به خود گرفت.
جاذبههای ديدنی
- برج لار
- قله تفتان
- قله چهل تن
- چشمه اسکل آباد
- چشمه جم چین
- قنات کوکلو
- چشمه آمنی
- چشمه دوشینگ
- چشمه برآب
- چشمه تفتان
- چشمه برآبک
- چشمه زنگ
چشمه مرغاب - چشمه ترشاب
- چشمه گنج امین
- هامون گابی
- دریاچه والان
__________________
این شهرستان در قدیم سیستان و نیمروز خوانده میشد. محلی كه امروزه زابل نامیده میشود، پیش از آن زمینهایی با تپههایی از ماسههای روان و رسوبات دریایی بود كه قسمتی از آن در مسیر رودخانه قرار داشت. با كم شدن آب رودخانه بر وسعت خشكیهای اطراف آن افزوده شد و با اتصال این منطقه به روستای حسینآباد، آبادی بزرگی تشكیل گردید.
بعدها تأسیس پادگان نظامی بر اهمیت آن افزود در سال هزار و سیصد و چهارده شمسی بر طبق تصویب هیأت وزیران، آن آبادی را زابل نامیدند و در سال هزار و سیصد و شانزده شمسی به مركز سیستان تبدیل شد.از ارتفاعات مهم این شهرستان كوه خواجه یا رستم است كه در غرب قرار دارد. در برابر این كوه تصویری از رستم پهلوان كه گرزی دو سر در دست دارد، نقش بسته است. در دامنههای جنوبی آن نیز ویرانه بناهای منسوب به دوره اشكانیان به جا مانده كه در زمان خود بسیار با شكوه بوده است. زابل امروزی شهری نسبتاً توسعه یافته و مجهز به انواع خدمات مورد نیاز جامعه شهری است.
جاذبههای ديدنی
- میل قاسمآباد
- شهر سوخته
- شهر باستانی زرنج
- زاهدان کهنه
- تپه غلامان
- آتشكده كركوی
- رودخانه هیرمند و چاه نیمه
- قلعه ساسانی کوه خواجه
- منطقه حفاظتشده هامون
__________________
سراوان شرقیترین شهر استان سیستان و بلوچستان است كه با مركز استان سیصد و پنجاه و دو كیلومتر فاصله دارد. بسیاری از روستاهای اطراف سراوان خاك رس مرغوبی دارد كه با بهرهبرداری از آن، كوزهگری و سفالسازی بویژه در ناحیه گلیپورگان رونق یافته است آثار به دست آمده در سراوان نشان میدهد كه این شهرستان سابقه تاریخی و تمدن بسیار كهنی دارد.
قبل از سال هزار و سیصد و پنج شمسی نام این محل «شستون» بود كه به تدریج بر وسعت آن افزوده شد و به سراوان معروف گردید.
جاذبههای ديدنی
- كوه سلیمان
- رودخانه ماشكل (ماكشید)
- هامون ماشكل
- قلعه جانی (كوشان قدیم)
__________________
شهرستان نیكشهر كه در سالهای اخیر به شهرستان مستقلی تبدیل شده، قبلاً در محدوده شهرستان ایرانشهر قرار داشت. نیكشهر موقعیت طبیعی و جغرافیایی جالب توجهی دارد و مركبات آن بسیار مشهور است.
پیشینه تاریخی نیك شهر با تاریخ ایرانشهر پیوند خورده است.قلعه قدیمی چهل دختر از آثار تاریخی مهم نیكشهر است.از مراكز ديدنی و باستانی شهر می توان به قلعه چهل دختران، رودخانه کاجو، رودخانهکهیر و روستای بوگ اشاره كرد.
منبع: پرتال بانوان ایرانی