نگاهی به افتخارات ما در شاهنامه از دیدی دیگر!!

[4z4]

با سلام به همه دوستان عزیزم

به یاد سهراب که می گفت چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید امروز قصد دارم به یکی از افتخارات مردم سیستان و بلوچستان طور دیگری نگاه کنم افتخاری که شاید از این منظر مایه ننگی بیش نباشد!!

همه ما به قهرمان داستان اساطیری شاهنامه، رستم دستان مردی از سیستان افتخار می کنیم و به خود می بالیم که پارسی به نام با نام و یاد سیستان ،مردان و دلاوری های سیستان زنده نگه داشته شده است.

اما دوستان اگر به حکیم شهر طوس ابوالقاسم فردوسی به دید یک مردم شناس بنگریم شاید دیگر شاهنامه مایه افتخاری برای ما نباشد و دیگر هیچ کس با افتخار نامی از رستم و سیستان نیاوریم!! اما قبل از هر چیز امیدوارم دوستان از من رنجیده خاطر نشده و کمی در این مورد تامل و تفکر کنند!!

داستان شاهنامه را همه خوب می دایم و بلد هستیم پس من تنها چند سوال و جواب مطرح می کنم!!



سوال اول : افتخار رستم چه بود و خطر عبور از هفت خوان و جنگ با اجنه ها و دیوها را برای چه به جان خرید؟

پاسخ : افتخار رستم خدمت به حاکم ایران زمین بود و برای نجات او متحمل تمام سختی ها شد.

سوال دوم : آیا در سراسر شاهنامه رستم خدمتی برای سیستان نمود؟

پاسخ : بغیر از زنده نگه داشتن تنها نام سیستان خیر!!!!!

سوال سوم : عاقبت خدمت صادقانه رستم به شاه ایران چه شد؟

پاسخ : شاه ایران تصمیم به نابودی شخصیت رستم و به ذلت کشیدن وی و بستن دست رستم و نابودی سیستان گرفت!

سوال چهارم : خواست و آرزوی سهراب فرزند رستم چه بود؟

پاسخ : اتحاد با پدر و به دست گرفتن قدرت و خدمت به سیستان!!

سوال پنجم : سرنوشت سهراب چه شد؟

پاسخ : به خاطر نادانی پدر و مکر بد خواهان به دست پدر کشته شد.

سوال ششم : رابطه رستم و اسفندیار چگونه یود؟

پاسخ : اسفندیار در کنار رستم رشد کرده بود و شهامت و جنگ آوری را از وی آموخته بود و با هم دوست بودند

سوال هفتم : سرنوشت اسفندیار چه شد ؟

پاسخ : برخ خلاف میلش به دستورو مکر شاه که هدفش نابودی رستم یا اسفندیار بود ، مجبور به جنگ با سیستان و رستم گردید و در نهایت در این جنگ کشته شد.

سوال هشتم : سرنوشت رستم چه شد؟

پاسخ : به مکر مکاران و برادرش در سرزمین بیگانه کشته شد.

سوال نهم: سرزمین سیستان وبازماندگان رستم چه شد؟

پاسخ : به خونخواهی اسفندیار برآنان لشکری کشی شد و همه نابود شدند!!



هدف مطرح نمودن این سوال و جوابها این است که بگویم حکیم ابواقاسم فردوسی به عنوان جامعه شناس در زمان خود تمثیل برخی صفات اخلاقی مردم سیستان و بلوچستان را به زیبایی شناخته و مطرح نموده و برای من جالب است که هنوز صفاتی

از قبیل سرسپردگی ، خدمت به غیر ملک خوش ، فرزند کشی ، دوست کشی ، برادر کشی و ...

در جامعه امروزی ما هنوز به چشم می خورد واین جامعه و مردم هیچ تغییری نکردند!!

شاید بخی هنوز متوجه منظور من نشدند و از این سخنان ناراحت باشند اما از شما دعوت می کنم در حافظه به گذشته نزدیک خود نگاهی بیندازید..... شاید زبان سرخ سرم به باد دهد اما به مواردی که گفتم و میگویم فکرکنید به:

دلایل عقب نگه داشته شدگی استان سیستان و بلوچستان ، به رفتار مسولین دولتی در سالهای اخیر، به سخنان نماینده مجلس در رابطه با بی اهمیتی خشک شدن هامون ، به سهراب های این سرزمین ( امثال دکتر دهمرده ها و دکتر دانشمند ها و...)، به باند بازی ها و تخریب ها و اختلافات نمایندگان و مدیران ، به بسته شدن مرز، به بی کاری جوانان ، به شهدای وحدت و امثال سردار شوشتری ، به اختالفات به و جود آمده در سالهای اخیر بین زابلی و بلوچ و شیعه و سنی!!



به نظر من شاهنامه باید مایه ننگ باشد نه افتخار برای ما مردم سیستان و بلوچستان که بعد از گذشت سالها از انتشار شاهنامه

هنوز که هنوز است تغییری در رفتار خود ایجاد نکردیم و هنوز بر مکتوب بودن رفتار و صفت ناپسنمان می بالیم.

ای کاش روزی برسد که این صفات در ما وجود نداشته و خود را اصلاح کنیم!!

[sonia]

با عرض سلام و تشکر فراوان از شما
بنظر من مطرح نمودن این موارد نتیجه ی تفکری عمیق برروی مطالب عنوان شده است ،نکات خیلی ظریفی رو بیان کردین که جای تأمل بسیار دارد!

[aminnoura]

سلام. این موضوع خیلی برای من عجیب هست. و جالب تر اینکه تاحالا کسی بهش توجهی نکرده.
خیلی دوست دارم بیشتر رو این موضوع فکر کنم و به یک سری نتایج دست پیدا کنم.
دوست دارم نظر برخی دوستان مثل حامد صوفی و پیام سیستانی رو هم در این زمینه بدونم.

[hawashi]

جالب بود ديدگاه جديدي بود . اميدوارم اين تغييرات از جمع هنرمندان شروع بشود و الحمدلله شروع شده و همدلي زبانزدي داريم . بايد ادامه داد تا به كل جامعه سرايت كند و قبول كنيم كه بزرگان وپيران ما الگوي همزيستي با مهرباني هستند .شايد تعدادي از اين نسل فعلي فريب خوردند و با اميدواري كامل ادامه خواهيم داد تا دشمنان روز به روز مايوس تر شوند . ودلهاي نزديك ما نزديك تر .

واين كار فرهنگي خوب كه استاد سيستاني و بقيه دوستان شروع كردند (همين سايت فرهنگي ) البته با همين ديدگاه فارغ از هر گرايش و گروه بندي هاي غير ضروري ، كاري بسيار پسنديده و ضروري مي باشد .
زيرا همه معترفيم كه پيشرفت در زمينه هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي و...حاصل نخواهد شد تا زمينه هاي فرهنگي رشد نكند .
دست در دست هم براي ساختن استان زيباي سيستان وبلوچستان در ايران سرافراز تلاش خواهيم كرد.

[MONOCEROS]

ba salam va khaste nabashid khedmate shoma dooste aziz:
dar ebteda bayad begam ke ba 70% sokhanane shoma movafegham ama eradati ham dar neveshtare shoma didam ke tarjih midam baraye rooshan shodane azhan elam konam.
dar ebteda bayad begam ke hame midonan jen va div vojode khareji nadare va daghighan be hamin dalil ham hast ke ferdoosi az oonha estefade karde ta marahele jange yek ghahraman ba daroon khodesh ro neshan bede.
dar edame bayad begam ke manzoor az mobarezate rostam defae az irani va sistani bode va na khedmate be shah dar gheir in sorat shah ghaste jane rostam ra nemikard.
arz konam ke rostam az roye na agahi az mahiate sohrab vay ra kosht ama az ziraki rostam bood ke tavanest vay ra halak konad na nadaniash.
dar akhar bayad begam ke chon dar tarikhe kohane iran ghahramani be esme rostam ke az tavanaei jesmani besyar bala barkhordar bode va dar sistan zendegi mikarde esm borde shode va in dastanha dar beine mardom ta ghorone motamadi naghl mishode ast ferdosi az in ghahramane sistani dastan soraee karde na faghat be khatere sistani bodanash.
nahayatan man ba besyari az gotehaye shoma movafegham ama lazem donestam kami ham ontarafi be in ghazie negah konam.
shad va movafagh bashid.

[Admin]

از MONOCEROS عزیز ممنونم و ورودت را به جمع سرزمین دریا و کویر تبریک می گم.خواهشی هم دارم و آن این است که از فونت فارسی استفاده کنید.استفاده از فونت انگلیسی (فینگلش) برای ارسال پست خلاف قوانین سایت است.

اجازه دهید بنده هم سوال و جوابی را در مقابل سوال و جوابهایتان بیان کنم:
سوال : چرا تا به حال کسی از این منظر به حرفهای شما فکر نکرده بود(یا حداقل من ندیده بودم)؟
جواب : احتمالا به این دلیل که تمام صفتهای انسانی که در شاهنامه ذکر شده مختص به سیستان و سیستانی نیست.(منظورم بزرگمردی ، قهرمانی ، مکر ، حیله ، تزویر ، صداقت و درویی و ...).اینها بیشتر صفتهای انسانی است.همه ی ما داستان هابیل و قابیل را میدانیم.این صفتها از لحظه پیدایش انسان به وجود آمده اند و تا آخرالزمان هم با او خواهند بود.

در هرصورت این طرز فکر شما قابل ستایش است 4z4 عزیز.

[Goche Sisto]

بسیار خرسندم از اینکه می بینم فضای سایت تبدیل به یک محیط خردورزانه و فرهنگ مدارانه شده و دامنه تلاش های فرهنگی دوستان داره گسترش پیدا می کنه؛

پیش از اینکه نظر شخصی خودم رو در پاسخ به اظهارات مطرح شده توسط دوست عزیزمون 4z4 بیان کنم باید بگم اظهار نظر در این زمینه کار کارشناسی ویژه ای رو می طلبه و سلسله مسائل زیادی وجود داره که باید همزمان با هم بررسی بشن تا ما رو در دام نگاه تک بعدی و قضاوت یک طرفه نندازه .

من در زمینه شاهنامه و تاریخ باستان ایران تخصص ویژه ای ندارم اما لازم می دونم نکاتی رو بیان کنم :


- رستم به نمایندگی از مردم ایران به جنگ با دشمن یعنی توران می ره؛ تورانی ها کسانی نیستند جز سکائی های مشهور که آبا و اجداد سیستانی ها رو بهش نسبت می دن! این در حالیه که همه رستم رو به عنوان یک سیستانی اصیل می شناسن! پس چطور می شه که یه سیستانی به جنگ با همخون هاش رهسپار بشه ؟!

- شواهد محکمی دال بر این هستش که قتل کوروش کبیر توسط سکائی ها صورت گرفته! این در حالیه که از گذشته های دور سیستانیان رو به عنوان خادمین و پاسداران فرهنگ اصیل ایرانی می شناسن!



خوب می بینید که قضیه واقعا پیچیده تر از اون چیزیه که بشه در موردش اظهار نظر قطعی کرد؛ حضور این همه پارادوکس در کنار هم کار قضاوت رو بسیار سخت می کنه .


اما من می خوام از صحبت های تاریخی فاصله بگیرم و نگاهم رو معطوف به فرهنگ امروزین جامعه خودمون بکنم؛ متاسفانه یه سری آفت های عمیق فرهنگی در میان مردم ما سرشتیده شدن و چهره بدی به جامعه مون دادن (این مسئله به هیچ وجه معطوف به حوزه جغرافیای سیستان و بلوچستان نبوده بلکه کما بیش دامن گیر کل کشورمون هستش)؛

بزرگترین مشکل فرهنگ استان ما تضاد شدیدی هستش که در تقابل با مظاهر مدرنیسم داره از خودش نشون می ده؛ دوستان جامعه شناس باید با مفهومی به اسم « کنش متقابل نمادین » آشنا باشن؛ حتما برای شما هم پیش اومده در حالیکه سری به کوچه و خیابون های شهرمون می زنیم و از کنار اطرافیان مون رد می شیم نگاه خیره شون متوجه مون شده باشه؛ بعضا حتی این نگاه های خیره باعث شروع یک نزاع خیابانی هم می شن!

جامعه شناسی برای این نگاه خیره علت خاصی رو می تراشه و اون رو در تقابل و تضاد با مظاهر شهری شدن می دونه؛ کافیه نگاهی به صحنه عبور افراد از خیابان در یکی از فیلم های هالیوودی بندازید؛ متوجه می شید که دیگه از این نگاه خیره خبری نیست! چون شهری شدن در چنین جوامعی به اوج خودش رسیده و افراد به طور کامل شهروند شدن رو پذیرفتن .


بزرگترین اهرم برای ورود مدرنیسم به یک منطقه هم چیزی نیست جز همکاری بانوان اون منطقه؛ متاسفانه ما هنوز شاهدیم که خیل عظیمی از بانوان سیستان و بلوچستان همچنان درگیر مسائل کهنه و پوسیده زندگی روستائی هستن (پشت سر آشنایان صفحه گذاشتن؛ پارانویا؛ حسادت های شدید؛ تهمت و بهتان به دختران نسل جدید در مسائل مربوط به پوشش و روابط عاطفی؛ شکاف عمیق فرهنگی و اعتقادی با فرزندان؛ بی ارداه بودن در قبال مردان خود به ویژه اگر از سطح پائین تر اقتصادی و تحصیلاتی هم برخوردار باشند؛ تعاون پائین با مردان؛ پس زدگی در قبال تظاهرات زندگی شهری و حقوق اولیه شهروندی؛ اعتماد به نفس بسیار پائین و ...) .


خوب در چنین شرایطی مسلم بدونید نسل جدید ما با مشکلات عدیده ای مواجه می شه؛ در واقع جنگ سهراب (نو گرائی) با رستم (سنت) رو می تونیم به وضوح در این شرایط ببینیم؛ جائیکه فرزندان مدام در حال تقابل با والدین خودشون هستن؛ در چنین شرایط متناقض آمیزی هیچ عجیب نیست اگه ببینیم سیستانیان از واژگان تناقض آمیز نیز در زبان روزمره شون بهره ببرن (نمونه : درمو darmo {درمان} همزمان به هر دو معنی درد و درمان به کار می ره؛ دسمه درمو شه : دستم درد گرفت! / امو amo {امان} که همزمان به هر دو معنی آرامش و آشوب به کار می ره؛ خونه ره وه امو داری : خانه را به آشوب کشیده ای!) .

[4z4]

با سلام به همه دوستان عزيزم!!
ممنون به خاطر نظرات!!

اما دوست گرامي جناب صوفي عزيز در مطلب ارائه شده هدف صرف من اين بود كه نگاهي كوتاه به رفتار خود بندازيم و نه نظر كارشناسي.....

چون شهری شدن در چنین جوامعی به اوج خودش رسیده و افراد به طور کامل شهروند شدن رو پذیرفتن .

من با اين حرف شما كمي مخالف هستم!!
فيلم هاي هاليوودي نشان كاملي از فرهنگ آمريكايي ها نيست همانطور كه فيلم هاي ما نشان كاملي از فر هنگ ما نيست!! و كلا به نظر بنده سينما ابزاريست براي تحميل فكر نويسنده به مخاطب!!

در مورد آفت هاي فرهنگي و مشكلات فرهنگي در بحث" فرار از فرهنگ چرا و به چه علت " بحثي شد كه متاسفانه ناقص ماند و پيشنهاد مي كنم كه اگر موافق باشيد اون بحث رو دوباره زنده كنيم!!

در رابطه با مدرنيسم!! سوالي از شما دوست عزيزم دارم!! آيا مدرنيسم فرهنگي به معناي پاك كردن فرهنگ گذشته و ايجاد فرهنگي جديد است ؟

در رابطه با بحث زبان شناسي كه نموديد!! من تخصصي در اين زمينه ندارم ! اما به نظر شما آيا به كار گرفته شدم يك كلمه در جملات متفاوت با معاني متفاوت كه در همه زبان ها چنين حالتي موجود است نشان از وجود اختلاف بين سنت و مدرنيته است ؟

[Goche Sisto]

با درود؛

نخست اینکه من در این موضوع یه کارشناس نیستم و اصولا زمینه تحصیلی ام هم کاملا خارج از این بحث هاست!

در خصوص مسئله ای که در جوامع مدرن بهش اشاره کردم باید بگم این نکته در مراجع جامعه شناسی آکادمیک مورد تائید قرار گرفته (منبع من : جامعه شناسی، آنتونی گیدنز) و حتی در فیلم های مستند هم دقیقا به همین منوالی هستش که بهش اشاره شد . (البته با این مسئله که فیلم های هالیوودی در جهت غالب کردن فرهنگ های خاصی عمل می کنن کاملا موافق ام و اساسا انتقاد من به سینمای هالیوود هم از همین جا شروع می شه که البته باز کردن اش خودش یه تاپیک و فضای جداگانه ای رو می طلبه) .


دیگه اینکه من حرفی از تحمیل مدرنیسم و اضمحلال سنت نزدم؛ که اگه منظورم هم چنین چیزی می بود اساسا حضور من در چنین فضاهای سنت مداری بی معنی بود! در این زمینه الگوی من کشور هندوستان هستش که در ضمن اینکه سنت خودش رو به بهترین نحو حفظ کرده و ایده های فرهنگی و فلسفی بسیاری رو هم به کشور های غربی صادر کرده در قبال مدرنیسم نیز موضع دوستانه ای اتخاذ کرده و به شکل ستودنی ای با استفاده از مبانی فرهنگی و تکنولوژیک مدرنیسم، سنت خودش رو سر پا نگه داشته . البته در این زمینه معتقد به جای پافشاری و تعصب بر روی سنت، به فکر پالایش سنت مون هستم و سعی می کنم در کنار بیان نکات الهام بر انگیز فرهنگ و سنت مون، کاستی هاش رو هم بیان کنم و براش راهکار پیشنهاد بدم .


اشاره کردید که در همه زبان ها از این دست واژگان متضادنما وجود داره، زیگموند فروید بعد از سالها مطالعه تنها تونست در زبان کهن لاتین و به تعداد معدودی از این دست واژگان دسترسی پیدا کنه؛ در هر صورت من متوجه واکنش تدافعی تون در قبال طرح مسئله مدرنیسم نمی شم؛ آیا واقعا مدرنیسم تا به این حد واهمه بر انگیزه ؟

[salam]

عیب ءَ چه باسکان دَر بِکَن رندءَ کمان اِت تیرءَ بارت

تا عیب وایراد را از بازوان خود دورنکنیم تیرکمان ما به هدف نمی رسد
بله همه موافقیم که تا وحدت نداشته با شیم بیگانه گان بر ما مسلط پس چرا در عمل بر طبل تفرقه می نوازیم به امید اینکه همانند گذشته (بلوچ و زابلی همیار باشند که خار چشم آن اغیارباشند)