سپید سیستانی
ارسال شده: شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۰, ۷:۵۰ ب.ظ
سلام به همه ی دوستان
امیدوارم که حال همه خوب باشه.
پیش از هر چیز درگذشت هنرمند گرانقدر جناب ماشالله بامری رو به همه تسلیت میگم.با لطف جناب آقای پیام سیستانی ای انجمن راه افتاد.البته من هنوز خودمو در این جایگاه نمی بینم. این پست، آحرین پست وبلاگم هست که به همان صورت اینجا قرار داده ام.
از این به بعد علاوه بر شعرها به زبان فارسی چند شعر کوتاه به زبان (لهجه) سیستانی هم میذارم (البته اگه اسمشونو بشه شعر گذاشت!).شعر سپید با این زبان تا خالا نخوندمو نشنیدم (شاید کمی مطالعه و کمی منابع). هر چی بوده به فرم کلاسیک بوده. من بعید میدونم که اولین نفر باشم که به این زبان کارای سپید کوتاه (حالا بهش طرح بگیم، هایکو یا...)انجام میده چرا که شاعرای بزرگو پیشکسوتو با معلومات سیستانی یقینن اینکار رو کردن. شاید بهانه ای بشه که اینجور کارا بیشتر هم در انجمنهای شهرمون و هم در فضای مجازی منتشر بشه.البته من مطالعه خوبی در این زمینه ندارم و شاید شعر گفتن به زبان مادری حداقل باعث بشه شخصا دایره لغاتمو بیشتر کنم.امیدوارم اونایی که در این زمینه فعالیت میکنند منو از نقدشون بی نصیب نذارن.
5 کار به زبان فارسی و 3 کار به زبان سیستانی میذارم.بی صبرانه منتظر نظرات و نقدای سازنده تون هستم.
شاد باشید.
"تفریق"
با زوزه ی تفنگ همه می گریزند/ منهای من
من،گنجشک مسئله ات هستم
جوابی که تنها برایت می ماند / روی سیم
" بادبادک"
می دوم
تا آسمان را قرق کنی
فاصله زیاد و زیادتر می شود
حواسم نیست/ این رابطه به نخی بند است!
(3)
از سینه ام مهاجرت کردند/ دسته ای مرغابی/ سال بعد باز می گردند؟
(4) بیهوده اینگونه می باری
آسمان / من، روئین تنم
(5) به اردیبهشت رسیده
تقویم تنت
من اما هنوز در خواب زمستانی!
دردآواره های سپید سیستان:
1.
دَنِ سُرخِ واکِنده تـَندور
وَر دَسِ تو گور گور مِنَه
گَز
(دهان سرخ و باز تنور
برای دست تو شعله می کشد
گز)
2.
کـَشتـَگَر وَر زَن خا مویهَ مِنَه
کُمَلَک وَر جُفتِ خا
کُنباین خِ پوز پَر خو خُ شتـَه
در کُـلِه کـَل
(کشاورز برای زنش گریه می کند
کاکلی برای جفتش
کمباین با پوزه ی خون آلود به خواب رفته
در آغوش مزرعه)
3.
سَرِ سُزِ گَزَ وَ باد مِدَه
دَنِ سُرخِ تـَندور...
(سر سبز گز را به باد می دهد
دهان سرخ تنور...)
پی نوشت:
چون دوستان ترجمه خواستن، دست و پا شکسته ترجمه ای میذارم.دوستانی که به سیستانی مسلط هستند لطف کنن ترجمه منو اصلاح کنن
1. برای واژه "واکنده"ترجمه بهتری بجز "باز"به ذهنم نرسید. همزبانان لطفن کمک کنند.حس می کنم حق مطلب بجا نیامده
2. درخت گز در سیستان درخت مقدس و قابل احترامیه
3. کمَلَک( kmalak ) :"چکاوک کاکلی " اسم ِ علمیشه
امیدوارم که حال همه خوب باشه.
پیش از هر چیز درگذشت هنرمند گرانقدر جناب ماشالله بامری رو به همه تسلیت میگم.با لطف جناب آقای پیام سیستانی ای انجمن راه افتاد.البته من هنوز خودمو در این جایگاه نمی بینم. این پست، آحرین پست وبلاگم هست که به همان صورت اینجا قرار داده ام.
از این به بعد علاوه بر شعرها به زبان فارسی چند شعر کوتاه به زبان (لهجه) سیستانی هم میذارم (البته اگه اسمشونو بشه شعر گذاشت!).شعر سپید با این زبان تا خالا نخوندمو نشنیدم (شاید کمی مطالعه و کمی منابع). هر چی بوده به فرم کلاسیک بوده. من بعید میدونم که اولین نفر باشم که به این زبان کارای سپید کوتاه (حالا بهش طرح بگیم، هایکو یا...)انجام میده چرا که شاعرای بزرگو پیشکسوتو با معلومات سیستانی یقینن اینکار رو کردن. شاید بهانه ای بشه که اینجور کارا بیشتر هم در انجمنهای شهرمون و هم در فضای مجازی منتشر بشه.البته من مطالعه خوبی در این زمینه ندارم و شاید شعر گفتن به زبان مادری حداقل باعث بشه شخصا دایره لغاتمو بیشتر کنم.امیدوارم اونایی که در این زمینه فعالیت میکنند منو از نقدشون بی نصیب نذارن.
5 کار به زبان فارسی و 3 کار به زبان سیستانی میذارم.بی صبرانه منتظر نظرات و نقدای سازنده تون هستم.
شاد باشید.
"تفریق"
با زوزه ی تفنگ همه می گریزند/ منهای من
من،گنجشک مسئله ات هستم
جوابی که تنها برایت می ماند / روی سیم
" بادبادک"
می دوم
تا آسمان را قرق کنی
فاصله زیاد و زیادتر می شود
حواسم نیست/ این رابطه به نخی بند است!
(3)
از سینه ام مهاجرت کردند/ دسته ای مرغابی/ سال بعد باز می گردند؟
(4) بیهوده اینگونه می باری
آسمان / من، روئین تنم
(5) به اردیبهشت رسیده
تقویم تنت
من اما هنوز در خواب زمستانی!
دردآواره های سپید سیستان:
1.
دَنِ سُرخِ واکِنده تـَندور
وَر دَسِ تو گور گور مِنَه
گَز
(دهان سرخ و باز تنور
برای دست تو شعله می کشد
گز)
2.
کـَشتـَگَر وَر زَن خا مویهَ مِنَه
کُمَلَک وَر جُفتِ خا
کُنباین خِ پوز پَر خو خُ شتـَه
در کُـلِه کـَل
(کشاورز برای زنش گریه می کند
کاکلی برای جفتش
کمباین با پوزه ی خون آلود به خواب رفته
در آغوش مزرعه)
3.
سَرِ سُزِ گَزَ وَ باد مِدَه
دَنِ سُرخِ تـَندور...
(سر سبز گز را به باد می دهد
دهان سرخ تنور...)
پی نوشت:
چون دوستان ترجمه خواستن، دست و پا شکسته ترجمه ای میذارم.دوستانی که به سیستانی مسلط هستند لطف کنن ترجمه منو اصلاح کنن
1. برای واژه "واکنده"ترجمه بهتری بجز "باز"به ذهنم نرسید. همزبانان لطفن کمک کنند.حس می کنم حق مطلب بجا نیامده
2. درخت گز در سیستان درخت مقدس و قابل احترامیه
3. کمَلَک( kmalak ) :"چکاوک کاکلی " اسم ِ علمیشه