طنز درد دل یخچال
مدیر انجمن: hawashi
-
- ★★★ نورچشمی ★★★
- پست: 54
- تاریخ عضویت: جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰, ۴:۴۸ ب.ظ
- جنسیت: مرد
- معرفی بیشتر: حواشی ،ساکن شهر زاهدان ،مسئول انجمن اهل قلم وعضو شعر وادب زاهدان ، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ودر زمینه شعر کلاسیک وشعر طنز قلم می زنم .
- محل اقامت: زاهدان
طنز درد دل یخچال
یاد آن روزی که پر بودم چنان این موتور را رفته بود آخر توان
هر قفس رنگی به خود بگرفته بود آن فریزر تا دهن آغشته بود
خوردنی ها بود خشک و آبدار در زمستان میوه خوب بهار
انبه و سیب و انار و پرتقال موز و انگور و هلوی خوش جمال
ماهی دریا قزل آلا وشور بوی میگو بود و حلوا وکپور
لاشه بزغاله بود وگوسفند هرشبی بر سفره میهمان بود چند
مرغ وبلدرچین و مرغان هوا در فریزر داشتم من بی صدا
تا درم را صاحبم وا می نمود معد ه اش صد شور و مستی می سرود
حال خالی گشته ام چون غارها هو زنی در من بگوید " های ها"
حال دارم ده عدد لیوان آب یخ زنم آن را دمی در وقت خواب
صاحبم گاهی به من سر می زند وا کند در را چه بر سر می زند
لاغرم من تا تورم چاق شد این گرانی آفت این باغ شد
دولتی نو شد به ما آمد "امید" حال ، دیگر چشم ما و آن "کلید"
در ضمن مورخه ۶/۸/۹۲درستون طنز کارخانه نمک روزنامه "زاهدان" و روزنامه "خراسان" چاپ شده است.