1: وقتي دو يار به سر و كله هم مي پرند جا پاي ديگران در مسائل شان باز مي شود. البته ممكن است نيت خير باشد و قصدشان اصلاح امور ولي هميشه بخت يار نيست. و گاهي براي بعضي اصلي به نام تفرقه مهم مي شود. تفرقه چيزي جز تشويش اذهان عمومي همراه ندارد. اگر اين تشويق قوي باشد حتي بزرگ ترين و داناترين افراد هم باورشان مي شود كه تشويش وجود دارد. و اگر اين افراد باور شان شود اين تفرقه به اصل مهمي در تصميم گيري افراد و دول و قوم ها بدل مي شود.
2: ضرب المثلي هست در سيستان كه مي گويد - دو برادر و هم مپره ابلهو گمون بد مبره- يعني دو برادر با هم بحثشان مي شود ابلهان گمان بد مي برند. در بين سيستان و بلوچستان گاهي مسائلي پيش مي آمده ولي اين مسائل مانند مسئله ي دو برادر است. ولي جاي اينكه مسئله حل شود افرادي براي وساطت وارد گود مي شوند كه اين مسائل را حل كنند ولي چون آشنائيتي با سيستان و بلوچستان و خلق و خوي مردم آن ندارند نمي توانند كاري از پيش ببرند. در همين حين افرادي نيز كه به دنبال استفاده از اين موقعيت براي منافع خود هستند شروع به گل آلود كردن اين آب مي كنند تا ماهيان بزرگتري نصيب شان شود و موفق هم مي شوند. تشويش اذهان بقدري زياد مي شود كه بزرگان اين دو قوم هم گاهي اين را باور مي كنند.3: از طرف ديگر امكانات معيشتي و رفاهي در اين منطقه با كمبود شديدي مواجه است. كمبودي كه مردم را مجبور به كار هايي مي كند كه تا به حال به آن نيازي نبوده است يعني – قاچاق-. و اين مصداق سخن گرانبهايي ست كه مي فرمايد -و نزديك است كه فقر به كفر تبديل شود-
4: مردم اين ديار با چنين ذهنيتي به اجبار يا اختيار مهاجرت و يا مسافرت مي كنند. اتفاقي كه مي افتد با اين ذهنيت با ديگران هم در اين مورد همان نظرات را تكرار مي كنند. نظراتي كه از لابه لاي نظرات مشوش در آمده پايه و اساس شكل گيري نظرات مردم ديگر اقوام و مناطق ايران مي شود. و همچنين بدليل كمبود امكانات تعداي از مردم رو به قاچاق مي آورند قاچاق مواد مخدر سود خوبي دارد. پس تعدادي از آنها به اين كار روي مي آورند. در اين بين كساني از مناطق ديگر به اين مناطق مي آيند شرايط بحراني تر مي شود. و رسانه ها نقش شان پررنگ مي شود.
5: اهالي رسانه نيز متشكل از همين مردم اند. و در بين همين مردم زندگي مي كنند. اين گونه مي شود كه اخباري كه از اين منطقه كشور پخش مي شود كشف مواد مخدر و قتل و اشرار و جنايت و .. مي شود خبر هايي كه هر روزه بصورت روتين در تمام جهان رخ مي دهد ولي از هيچ اهميتي بر خوردار نيست درمورد اين بخش كشور مهم مي شود.
6: كار از خبر هم مي گذرد. در فيلم هاي سينمايي هم اگر فردي اشرار ي يا قاچاق چي مواد را نشان مي دهند لباس شان بلوچي است. كسي به لهجه و زبان توجهي نمي كند. سوژه ها هيچ كدام به گويش سيستاني و زبان بلوچي حرف نمي زنند. فقط لباس شان لباس محلي سيستان و بلوچستان است.
7: حال همه اينها منتظر يك مويد است –تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيز ها- عبدالمالك حادثه اي تروريستي در تاسوكي انجام مي دهد. بمب رسانه اي منفجر مي شود همه نگاهها به سيستان و بلوچستان دوخته مي شود. چند تن گروگان سر بريده مي شوند و اخبار بدون هيچ گونه فيلتر و پوششي اين را نمايش مي دهد. اوضاع از آنچه هست هم بحراني تر مي شود. به گونه اي كه تعدادي از فاميل ريگي محبور مي شوند فاميل شان را هم عوض كنند. به فاميل ريگي ويزا داده نمي شود. و در خيابانهاي تهران به هر كسي كه لباس محلي به تنش باشد به چشم تروريستي نگاه مي شود كه بمبي به كمر دارد و قصد دارد جايي را منفجر كند.
در همه اين فرايند سني مذهب بودن قوم بلوچ را هم بايد مد نظر قرار داد. چيزي كه براي بعضي خوشايند نبود و اين را ابزار دستي براي كارهاي نسنجيده شان مي كردند. اعمالي كه اوضاع را وخيم تر از آنچه كه بود نشان مي داد. و بازخورد آن در جامعه نمود خوبي نداشت. آن چيزي كه از همان اول بسياري از اين مسائل به آن ربط داده مي شود تفرقه بين سيستاني و بلوچ است. سيستاني و بلوچي كه آئينه هم بوده اند و در تمام اعصار در كنار هم زندگي كرده اند. بدون هيچ بحث و مسئله اي.
همه اين مسائل باعث ايجاد نگاهي منفي در بين مردم ديگر نواحي كشورمان در مورد مردم اين خطه از سرزمين مان شده. در حالي كه آناني كه در اين منطقه زندگي كرده اند و يا زندگي مي كنند به اين اذعان مي كنند كه آنچه تصور مي شود و آنچه وجود دارد دو دنياي متفاوت است كه اگر بخواهيم نقش عوامل تاثير گذار در اين مورد را بسنجيم نقش رسانه در اين ميان بزرگ تر از بقيه عوامل است. رسانه با نشان دادن اخباري كه از اين تفكر حمايت مي كند اين تفكر را كه در سيستان و بلوچستان تفرقه است را بزرگ مي كند در حالي كه چنين چيزي به هيچ وجهي درست نيست.
جز رسانه آنچه كه در اين بين نقش تقريبا مهمي را دار است نقش مسئولين غير بومي كه به دليل عدم شناخت از مردم و فرهنگ مردم باعث تقويت اين نوع نگاه در مسئولين بالا دست و برنامه ريزي آنها بر اساس تفكرات غلط و اطلاعاتي ناشي از برداشت هاي غلط مي باشد. و اين نوع نگاه باعث عميق تر شدن شكاف بين مردم مسئولين مي شود. مسئوليني كه از دل مردم بالا مي آيند و بايد براي مردم كار كنند . با مردم باشند.
با همه اين تفاسير آنچه مبرهن است اين است كه بين سيستاني و بلوچ تفرقه اي احساس نمي شود. كه نيازي به وحدت باشد. تقابل هايي گاهي بوده كه اين الان هم وجود دارد. نه تنها در سيستان و بلوچستان بلكه در بوشهر در شهرهاي استان فارس در كردستان و در تعدادي از استان هاي ديگر كشور عزيزمان نيز قابل مشاهده است. اما در سيستان و بلوچستان با توجه به مسائل مذهبي مستقيما ربط داده شده به اين مسئله در حالي كه ما شاهديم كه در خانواده تشعيع عروس و يا داماد سني وجود دارد و بلعكس. در حالي كه در استان هاي همجوار و دورتر اين بلوغ فرهنگي را شاهد نيستيم.
و اگر بخواهيم اين نگاه را كاهش دهيم باز هم بايد خود رسانه اين كار را انجام دهد. رسانه با ساخت برنامه هايي ناقض اين نگاه مي تواند به ضعيف كردن اين نوع نگاهها كمك كند. رسانه به عنوان نقش واسط بين مردم و مسئولين مي تواند با بازتاب درست اخبار باعث شناساندن درست فرهنگ و مردم اين ناحيه از ايران در كشور عزيزمان شود. و انتخاب مسئولين بومي بدليل آگاه بودن و شناخت بهتر نسبت به مردم و تقويت نگاههاي مثبت در تقويت اين نوع نگاه مي تواند موثر باشد.