تاريخچه زيورآلات بلوچستان
عصر فلز، دوره مهمي در تاريخ زيورآلات در جهان است. در عصر ماقبل تاريخ برحسب اتفاق سنگهائيكه داراي مس بودند در مجاورت آتش قرار گرفته و انسان ماقبل تاريخ تكههاي براق فلز را كه براثر ذوب ار سنگ جدا شده بود، مشاهده كرد و بعد فهميد كه اين فلز را ميتوان كوبيد و به اشكال مختلف درآورد و نيز متوجه شد كه استفاده از آن در بسياري از جهات براي ساختن اسلحه و ادوات به مراتب بهتر از سنگ است. مس براي آلات زينتي به كار رفت و همچنين لوازم جادو و طلسم كه انسان ماقبل تاريخ بدان اعتقاد داشته و بدين وسيله خود را ارواح خبيثه محافظت ميكرد از آن ساخت.
در منطقه بلوچستان و سيستان و دشت قزوين، آثار كورههاي ذوب فلز كه شايد قديميترين كورههاي ذوب فلز در جهان باشند ديده شده است. پيدايش عصر مس در ناحيه بينالنهرين به واسطه معادن موجود در بلوچستان بوده، زيرا در سرتاسر بينالنهرين ناحيهاي يافت نميشود كه داراي معدن مس باشد، ولي عصر مس در بينالنهرين پديد آمده است و اما سرتاسر بلوچستان از نصرتآباد تا چابهار معادن خيلي قديمي كه مس از آنها استخراج ميشده وجود دارد. مس از طريق دريا به سومر حمل شده و به شهرهايي از قبيل اور و غيره برده مي شد.
به مرز و ذوب مس و ريختهگري و صنعت قالبسازي و ساخت مجسمه سفالين توسعه يافت. اين فن در طول جاده جنوبي تا سيستان كشيده شد و از آنجا به سرزمين بلوچستان و دره سند سرايت كرد. عهده مفرغ در ايران سابقهاي تا حدود دو هزار سال پيش از ميلاد دارد. از بررسيهاي باستانشناسي در درهي سند و غرب آن در بلوچستان، ويرانههاي تعداد زيادي از قرارگاهها را متعلق به عصر مفرغ پيشين، نشان ميدهد كه ميتوان براي توصيفشان واژهي شهر را به كار برد. در واقع بيشتر اين شهرها ميبايست چون مراكز حوزههاي كشاورزي بنيانگذاري شده باشند. گرچه در يكي دو مورد هم ميتوان استنباط كرد كه برخي از عوامل يا ملاحظات تجاري، در انتخاب محل و خصوصيت شهري مؤثر بوده است.
ويل دورانت مينويسد:
«دكتره. فرانكفورت در سال 1932 ميلادي (1311 هـ . ش) در ويرانههاي يك دهكده بابلي ـ ايلامي در تل اسمار كنوني، مهرهها و مهرها سفالي را از زير خاك درآورد كه به نظر او آنها را در حدود 2000 سال قبل از ميلاد، از موهنجودار و به آنجا بردهاند. دكتر هال معتقد است كه سومريان فرهنگشان را از هند گرفتهاند، ولي هم سومريها و هم هنديان آغازين را از يك اصل و فرهنگ مشتركي ميداند كه در بلوچستان بوده است. بنابراين ميتوان گفت كه هنديان و سومريان فرهنگ خود را از بلوچستان گرفتهاند، و نه تنها اين سرزمين با تمدن نواحي باستان واقع در غرب در ارتباط بوده بلكه با تمدن پيش از تاريخ نواحي شرقي نيز هماهنگي داشت و در حقيقت بلوچستان واسطهي تمدن قديم شرق و غرب نيز بوده است.
تا اينجا به اين نتيجه ميرسيم كه بلوچستان به علت دارا بودن معادن و. پيشينهي فرهنگي ميتوانسته از قديمالايام محل ساخت زيورآلات باشد حال ميپردازيم به اينكه چه دلايلي در اين منطقه باعث استفاده از زيورآلات شده است.
زينتآلات در شرق هميشه هم زيبندهي اندام و جامه بوده و هم نشانه حشمت و آبرو به راستي نيز درخشش فلزهاي گرانبها، صداي النگو و لرزش گوشواره، به خصوص اگر مكمل جامههاي سنتي باشد، بسيار دلفريب است. زينتآلات مهمترين تملك زنان ازدواج كرده بوده و هست كه به عنوان بخشي از بهاي عروسي
آنها توسط خانواده داماد به عرو.س داده ميشود.
زيورآلات اين نواحي هميشه به سفارش ساخته ميشود و به دليل اقتصادي، آنها را در روستاها كمتر به صورت آماده ميتوان يافت. در ساختهها و سفارشات روستايي، نقره بيشتر بكار ميرود، حال آنكه در شهرها طلا رايجترين است و وسيلهي بهتري براي سرمايهگذاري به شمار ميرود. گذشته از طلا و نقره، آميزه (آلياژ)هاي فلزي و مهرههاي پلاستيك به رنگ طلايي و فيروزهايي نيز اغلب به كار ميرود. ياقوتهايي مصنوعي هم از رنگ صورتي روشن تا سير، خواستاران بسيار دارند، همين گونه مرواريدهاي مصنوعي و سنگ سفيد در جاهايي كه مرواريد در دسترس نباشد معمول است. گاهي اوقات كهربا نيز مشاهده ميشود. از ميان سنگهاي ويژه زينتآلات، فيرونزه مصرف بيشتري دارد چون در خراسان معدن آن يافت ميشود.
منظور از زيورآلات سنتي در بلوچستان، زينتآلات سنتي شهري، روستايي و مردم چادرنشين بلوچستان ميباشد كه به عنوان يك منطقه فرهنگي در نظر گرفته شده است. (بلوچستاني كه محدود به مرزهاي ملي كنوني نيست) زيرا از لحاظ فرهنگي خصوصاً استفاده زينتآلات آنچنان رابطه تنگاتنگي مابين ساكنان مناطق بلوچستان ايران و پاكستان وجود دارد كه كشيدن هرگونه مرزي را غيرممكن ميسازد. دليل ديگري كه وجود مرز را در اين منطقه كمرنگ ميكند اين است كه بسياري از سازندگان طلا در اين منطقه سفارشات خود را از روي كاتالوگ و كتابهاي منتشر شده در پاكستان ميپذيرند به طوري كه پيدا كردن نقوش خاص منطقه را با شكل روبرو ميسازد به هر طلافروشي و جواهر سازي كه در منطقه بلوچستان سري بزنيد و قصد داشته باشيد سفارشي بدهيد يكي از اين كاتالوگها را در برابر شما ميگشايند كه به گفتهي خود زرگران حدوداً از 25 تا 30 سال قبل استفاده از آنها مرسوم شده و ديگر به ندرت اتفاق افتاده است كه طلاساز يا نقره كار سواي بازار، دست به آفرينش و خلق اثر هنري بزند كه منشاء آن تمام خواستهها و انديشههاي خاص منطقه خودش باشد.
در حال حاضر براي تهيه زيورآلات سنتي كه در كارگاههاي كوچك محلي ساخته ميشوند، طلا با عيار 24 مورد استفاده قرار ميگيرد. اكنون توليد جواهرات نقرهاي در بلوچستان متوقف شده است و نقرهكاراني كه امروزه به كار مشغول هستند، كارشان اساساً به كارهاي مرمت (تعمير) مختص ميشود.
همچنين بايد يادآور شد كه برخي از زينتآلاتي كه در سيستان و بلوچستان و هرمزگان به دست آمده از ديدگاه نگاره و نقش همانند يكديگرند اگرچه شايد به نامهاي گوناگوني خوانده ميشوند. اين همانندي با توجه به همسايگي اين نواحي و مهاجرت عشاير، طبيعي است. بنابراين كشيدن مرز مشخصي بين زينتآلات عاميانه و محلي بلوچستان از زينتآلات ديگر مناطق ايران نيز بينهايت مشكل است. بازوبندها، مچبندها، پاآور نجنها و سربندها را به راحتي ميتوان در زينتآلات مناطق ديگر ايران يافت. زيورآلات و جواهرات را در اين منطقه نميتوان دقيقاً طبقهبندي كرد. حتي مروري بر سفرنامههاي گذشته دريافتن طبقات مختلف به ما كمكي نميكند.
تاكنون روشن شده كه طبقهبندي جواهرات در هر منطقه از جهان برطبق قبيلهي مخصوص يا گروهمحلي است و اين كار اگرچه ممكن است، خيلي مشكل ميباشد.
آنچه از كتابهاي تاريخي دريافت ميشود اين است كه نقرهكاران زيادي در اين منطقه وجود داشتهاند و جوهرات به طور عمومي استفاده ميشده است. محدود بودن اطلاعات در اين زمينه بدين علت است كه جهانگردان فرصتي براي دين زينتآلات زنان به دليل پنهان بودن در زير لباسهايشان، نداشتند.
منبع : http://www.golha.net
زیورآلات زنان بلوچ
مدیر انجمن: alpha
زیورآلات زنان بلوچ
انسان نه آن طور است که می پندارد
نه چنان است که او را می شناسد
و نه آن است که می نماید.
نه چنان است که او را می شناسد
و نه آن است که می نماید.
Re: زیورآلات زنان بلوچ
زيورآلات مربوط به سر:
1) كيد:
معني واژهي كيد در زبا بلوچي يعني مهار (كيد كردن: مهار كردن) از آنجائيكه گوشوارههاي زنان بلوچ منطقهي مكران به جهت سنگين بودن آنها و جلوگيري از پاره شدن لالهي گوش اقدام به استفاده از كيد مينمايند كه اين كيد هم از جنس طلا، نقره، پارچه و نخ هم ميتواند باشد و امّا كيدي كه در هنر زيورآلات سنتي مرسوم است عبارت است از: نواري طلايي كه در قسمت فوقاني سر قرار ميگيرد و از دو طرف به گوشوارهها متصل ميشود. كيد در فواصل معيني داراي چنگهايي است كه در موي سر فرو ميروند و باعث ثابت شدنش بر روي سر ميشوند. كيد انواع مختلف دارد از جمله كيد زنجيري، كيد صدي، كيد دور گوش و غيره.
كيد تشكيل شده از دو رديف زنجير و دايرههاي نيمه محدب (شمس) كه به يكديگر متصل ميباشند و در مركز به يكديگر متصل ميشوند قطعه دايرهاي شكل مركزي توسط نگينهاي ياقوت يا فيروزه تزئين گرديده كه بدان نيز بلوچي شمس گويند.
2- شمس:
محل استفادهي شمس روي پيشاني ميباشد. شمسه به گروهي از زيورآلات طلايي گفته ميشود كه از روي سر آويخته گردد. نوعي از آن به وسط كيد متصل شده و روي پيشاني قرار ميگيرد. نوع ديگر شمس از يك طرف سرآويخته ميشود (تقريباً روي گيجگاه قرار ميگيرد) اين شمس از نوع شمس در منطقه سرباز و ايرانشهر مورد استفاده بيشتري دارد. شمس يا شمسه از قطعات بسياري تشكيل شده و شايد به دليل آويزهاي متعدد آن و شباهت به خورشيد به شمس اطلاق ميشود كه براي تزئين آن از نگينهاي فيروزه و ياقوت استفاده ميشود.
3- سربند:
دور پيشاني و سر قرار ميگيرد و تشكيل شده از قطعات دايرهاي شكل از جنس نقره به صورت قالبي (به تعداد 7 عدد) كه كنار هم به ترتيب روي پارچه تيرهاي (مشكي، زرشكي) دوخته ميشود. لبه پاييني سربند از تعدادي (20 عدد حدوداً) تاك (برگ) تشكيل شده كه در ميان تاكها در مركز سربند يك شمسه نقرهاي دوخته ميشود كه براي تزئين آن از نگين (فيروزه، عقيق) استفاده ميكنند. در بعضي موارد و شمسه مثلث شكل نقرهاي كه در دو طرف قرار ميگيرند نيز دوخته ميشود. سربند بر روي پيشاني قرار گرفته و دوسر پارچه در پشت سر به يكديگر گره ميخورند.
زيورآلات مربوط به گوش:
1- باري:
محل استفادهي آن در غضروف گوش ميباشد. زيوري طلايي است كه از يك مفتول به طول تقريبي 7 سانتيمتر كه بعد از عبور از دستگاه نورد چكشكاري شده تا آن كه قطر يك طرف آن به حدود 4 ميليمتر و طرف باريكتر آن به حدود 2 ميليمتر برسد كه اين زيور به لاله گوش متصل ميشود.
در بعضي موارد براي زيبايي بيشتر زنجيري به آن متصل ميكنند كه اصطلاحاً به آن بند باري گفته ميشود و طرف ديگر آن توسط حلقهاي به كيد متصل ميشود. سطح مقطع باري دايرهاي شكل است.
2- چلمب:
مربوط به بغل سر، كنار پيشاني ميباشد. اين زيور از كيد آويخته و در كنار گونه قرار ميگيرد. براي تزئين اين زيور از مرواريد، ياقوت، فيروزه (كه اصطلاحاً به آن سبز يا سبزه نيز ميگويند) گلها دانه استفاده ميشود. شكل قسمت اصلي چلمب به شكل نيمكرهاي است كه در كتاب زيورهاي زنان ايران به اين فرم اصطلاح كلاه خود را اطلاق كردهاند. در وسط اين نيمكره يك ياقوت درشت قرار دارد. همچنين از قسمت انتهاي لبه نيمكره آويزهايي از برگهاي طلايي، مرواريد، فيروزه به وسيله حلقههايي به آن متصل است.
3- دُر:
در لاله گوش قرار ميگيرد. يك نوع گوشواره سنتي منطقه بلوچستان ميباشد كه در قسمت نرمه گوش آويخته ميگردد كه فرم اصلي آن شامل يك نيمكره توخالي بوده كه از مرز دروني مفتول ضخيم كه بدان جوش دادهاند بيرون آمده است كه اين مفتول به طول 2 سانتيمتر ميرسد كه هر چه به انتها بيروني آن ميرسد باريكتر ميگردد كه در هنگام استعمال آن مفتول به صورت مارپيچ در پشت گوش پيچيده ميشود كه در اين مفتول براي زيبايي بيشتر از ديگر زيورآلات بلوچي استفاده ميگردد مانند گلهادانه، لپو، سبزه.
قراردادن در بر روي گوش و يا به اصطلاح محلي (پيچيدن دُر) توسط زرگر و يا زنان باتجربه در اين كار انجام ميشود.
4- گلها دانه:
يكي از تزئينات مورد استفاده در دُر ميباشد كه براي زيبايي بيشتر گوش استفاده ميگردد. فرم آن به صورت دو مخروط چسبيده به هم ميباشد كه رئوس آنها قطع شدهاند. كه اين فرم براساس اتصال حلقههايي كه اندازههاي مختلف دارند به دست آمده است. گلها از يك جداره توري مانند كه بر اثر چيدن دانههاي طلا بر روي حلقههاي متصل شده ميباشد تشكيل شده است. بزرگي و كوچكي گلها نيز بستگي به بزرگي و كوچكي دُر دارد كه هرچه دُر بزرگتر باشد تعداد حلقههاي تشكيل دهنده در ساخت گلها نيز بيشتر ميشود.
5- لپو:
يكي از ملحقات دُر ميباشد كه براي تزئين بيشتر دُر استفاده ميگردد و موجب زيبايي برش ميگردد لپو تشكيل شده از يك مكعب چند وجهي توخالي كه براي ساخت آن از طلاي عيار نسبتاً پايينتر از طلاي دُر استفاده ميگردد براي تزيين لپو از يك بتي (نوعي فرم در ساخت زيورآلات بلوچي) كه به صورت برگ بريده شده و بانگينهاي (ياقوت و فيروزه) تزيين شده است استفاده ميكنند اندازه لپو ميتواند برحسب اندازه دُر متغير باشد هرچه دُر بزرگتر باشد لپو نيز بزرگتر ميگردد و بالعكس.
6- والي:
محل استفادهي آن غضروف گوش ميباشد، زيوري است از جنس طلا كه طول تقريبي آن مانند باري ميباشد اين مفتول بعد از ورود از دستگاه نورد چكش كاري شده تا ذآنكه قطر آن به حدود 4 ميليمتر برسد. سطح مقطع اين زيور مربع ميباشد.
بعد از به دست آمدن ضخامت مورد نظر آن را به شكل حلقهاي در ميآوردند و مفتول ظريفي را از ميان حلقه والي ميگذرانند. لازم به ذكر است كه قسمتي از زيور كه از لاله گوش عبور ميكند به صورت مفتول ظريفي درآمده كه بعد از عبور از گوش در طرف ضخيم آن قلاب و در جاي خود محكم ميشود.
7- تائيدوك (قاب قرآن):
زيوري است از جنس طلا به شكل مكعب مستطيل در اندازهي حدوداًmm30 * 27 كه بر روي آن به وسيله حلقه (كد) و دانههاي طلايي تزئين ميكنند. اين زيور در ابتدا براي قراردادن آيات و دعا به كار ميرفته، ولي امروزه تنها به عنوان يك زيور و معمولاً با دُر مورد استفاده قرار ميگيرد.
(منبع: www.golha.net)
انسان نه آن طور است که می پندارد
نه چنان است که او را می شناسد
و نه آن است که می نماید.
نه چنان است که او را می شناسد
و نه آن است که می نماید.
- Admin
- سفرنامه های سیستان و بلوچستان
- پست: 856
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۶, ۶:۵۱ ق.ظ
- جنسیت: مرد
- معرفی بیشتر: من نه سیستانیم و نه بلوچستانی ، من سیستانی و بلوچستانیم.
ما کاربران سرزمین دریا و کویر(فارس و بلوچ و شیعه و سنی و ... )فارغ از نژاد ومذهب ، تنها به رشد سرزمینمان می اندیشیم.ما تصمیم گرفته ایم پایگاه اطلاعات تخصصی سیستان و بلوچستان را بسازیم و در این راستا دست همه ی دوستان جدید را برای همکاری به گرمی می فشاریم.مهر ، محبت ، دانش و تخصص خود را از سرزمینمان دریغ نکنیم. - محل اقامت: همه جای استان سیستان و بلوچستان
- تماس:
Re: زیورآلات زنان بلوچ
بسیار عالی بود مخصوصا تصویری که در بالای مطلبتان گذاشتید خیلی به درک نوشته ها کمک کرده است.
استفاده کردم
ممنون
استفاده کردم
ممنون
((موج ها را کسی به صف کرده ست
موج ها ياغيان دريايند
باز دريا دوباره کف کرده ست))
سه کایی از پیام سیستانی
اگه لاگین هستی کلیک کردن بر روی دکمه ی "ارسال تقدیر" (همین زیر) هیچ کاری نداره زودباش کلیک کن دیگه ... موج ها ياغيان دريايند
باز دريا دوباره کف کرده ست))
سه کایی از پیام سیستانی
- SevenSea
- °°° تازه وارد °°°
- پست: 4
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۶ شهریور ۱۳۹۰, ۵:۳۴ ق.ظ
- محل اقامت: Bandar Abbas City
- تماس:
Re: زیورآلات زنان بلوچ
جالب بود.ولی الان سکه شده 562 هزار توم ن.خدا بر ما پسرها رحم فرماید.مگه عروسی پیدا شه که طلا نخواد هههههههه. شوخی کردم.طلاها نقش مهمی در شخصیت ها دارند مخصوصا ظرافت و هنر آن.مطلبتان جالب و مفید بود.
هر چه تو را به یاد من آورد زیباست.